۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه

اعدام

بعد از آن قرن ها وسال ها وماه ها اعدام
من همین دیروز
19اردیبهشت89 هم
5بار بر دار شدم
سکوها ودارها رنگ متن
مرا می شناسند
ودیوارهای تمام زندان ها
تراشه های ناخنم را به یاد دارند
که رد پایم را حک می کرد
****
من "عادلانه" مستحق دارم !
چون همگروه "برابری" بودم
رفیق "آزادی"
وبا عنصر ناباب "عدالت"
رابطه داشتم.
من اعتراف کردم
که خرمن تمام ارباب هارا
با ماشه ی آبی کبریت ها سوختم
من اعتراف کردم
که بند بند سیمان سالن کارخانه را
با عرق روفتم
من اعتراف کردم
که با هرچه ممنوع چرخیدم
من خود اعتراف کردم
که با تبسم شکوفه نفس کشیدم
واز تماس نازک پوستم
بر کاغذ اعلامیه
لذت بردم.
من با بازجوها گفتم :
" قلم توتم من است
و
سکوت در مجاری داغ ودرفش تابو "
من "عادلانه "مستحق دارم
که "عدالت" را
در شکنج صامت سلول
تنها نگذاشتم.
***
فردا هم با زنجیر هایم بر پا
ودستبندهایم بر دست
با پیزامه وپیراهن
از دیوارها رها خواهم شد
ودر سکوهای اعدام
بر دارها لبخند شکوفه خواهد روئید.
بازجویم کفری است
می دانم
عدالت میرا نیست
10/3/1389

هیچ نظری موجود نیست: