۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

داوری

انگار داوری جز جدایی ناپذیر رفتار های ما شده است. درحالی که داوری کردن دشوارترین کاراست ما آن را به آسان ترین کار تبدیل کرده ایم. همیشه هم آستینمان پر است از استدلال برای پشتوانه داوری هامان.مثلا چون چنین بود پس چنان کرد. در حالی که نه استدلال ما ونه داوری ما هیچ ربطی به موضوع ویا فردی که مورد داوری قرارمی دهیم ندارد. شرط مقدم هر داوری اطلاعات جامع ومانع در باره موضوع یا فرد مورد داوری است که ما اغلب به دلایل مختلف از زیر بار کسب این اطلاعات شانه خالی می کنیم وراحت وبی دغدغه داوری می کنیم. یادش به خیر دوستی داشتم که می گفت حرف زدن بلد نیستی ، حرف نزدن هم بلد نیستی؟ حالا حکایت ماست داوری کردن بلد نیستیم ، داوری نکردن هم بلد نیستیم ؟

هیچ نظری موجود نیست: